رفقای همیشگی

وبلاگ بچه های اردوی یاوران امین 3

وبلاگ بچه های اردوی یاوران امین 3

طبقه بندی موضوعی
پیام های کوتاه
آخرین نظرات
نویسندگان

نیت کنید و اشاره فرمایید

قالب میهن بلاگ

فال حافظ

۷۳ مطلب با موضوع «گلستان» ثبت شده است

۱۶بهمن


دوسِت دارم سبد! سبد! باز گلِ صف جوونه زد
دوسِت دارم سبد جونم تو صف تا آخر می مونم

پلو تو قلبمون جاشه حتی اگه هندی باشه
جون منو ازم بگیر به جاش بده دو تا پنیر


۱۵بهمن

 برای جمع آوری این مطالب زمان قابل توجهی صرف شده است!!

لطفا با دقت مطالعه کنید،تمام قسمت ها را پیگیری کنید و مارا از نظرات خود محروم نکنید!

قسمت سوم و پایانی!!

 

همان طور که علمای اسلام توجه و عنایت به همه احادیث وارده از رسول گرامی اسلام داشته و کتابهایی در این رابطه تالیف نموده اند و شروحی را تصنیف کرده اند، در مورد احادیث وارده نسبت به مهدی نیز عنایت به خرج داده و کتابها نوشته اند.

 

از جمله «الفکر فی ظهور المنتظر» که شیخ محمد سفارینی (متوفای 1188 هـ ق ) در کتاب «لوامع الانوار البهیه» و شیخ صدیق حسن القنوجی (متوفای 1307 هـ ق ) در کتاب «الاذاعه لما کان و مایکون بین یدی الساعه» و غیره بیان کرده اند.

 

و نیز از جمله کسانی که در شأن مهدی کتاب تالیف نموده «قاضی محمد بن علی شوکانی» است که وی در کتاب خود به نام «التوضیح فی تواتر ما جاء فی المهدی المنتظر و الدجال و المسیح» علاوه بر تحقیقی که در مورد احادیث وارده در خصوص مهدی نموده در مورد حضرت مسیح و دجال نیز تحقیق کرده و کتاب شوکانی را صدیق حسن در کتاب خود «الاذاعه» بیان داشته و گفته «شوکانی از کسانی است که در شان مهدی کتابی تالیف نموده و روایات متواتره در خصوص آن بزرگوار را نقل کرده است.»

 

و همچنین جمع نموده سید علامه «بدر المله المنیر محمد بن اسماعیل امیر یمانی» احادیثی را که حکم می کند به خروج مهدی و بیان می دارد که مهدی از آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم است و اینکه او در آخر الزمان ظاهر می گردد. سپس امیر یمانی اضافه می کند که زمان ظهور مهدی را تعیین نکرده اند. ولی این مقدار روشن است که او قبل از دجال ظاهر خواهد شد.

 

بعضی علما که احادیث مهدی را متواتر دانسته اند:

 

1 ـ از کسانی که بیان داشته احادیث وارده در مورد مهدی در حد تواتر است حافظ «ابوالحسن محمد بن الحسین الابری السجزی» (متوفای 363 هـ ق ) صاحب کتاب «مناقب الشافعی» است.

 

وی ضمن رد شخصی به نام «محمد بن خالد الجندی» که مدعی شده «لامهدی الا عیسی بن مریم» یعنی مهدی بجز عیسی بن مریم کس دیگری نیست ، می گوید :

 

محمد بن خالد پیش اهل صناعت و نقل و حدیث شناخته شده نیست ( و لذا به حرف او نمی شود اعتنا کرد) و حرف او که می گوید «مهدی همان عیسی است» چه ارزشی دارد در مقابل اخبار و روایات متواتر و مستفیض که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که این روایات متواتر نبوی، مهدی را غیر از عیسی بلکه شخصی از اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) معرفی می کند و توضیح می دهد که او در زمین به مدت هفت سال حکومت خواهد فرمود و زمین را آکنده از عدل و داد خواهد کرد.

 

و عیسی بن مریم علیه السلام نیز ظاهر گشته مهدی را در کشتن دجال یاری می کند و مهدی علیه السلام امام این امت خواهد بود و عیسی علیه السلام پشت سر او نماز می خواند.

 

و نیز متواتر بودن اخبار مهدی را صاحب کتاب المنار المنیف از حافظ ابوالحسن نقل نموده و با عدم اعتراض خود متواتر بودنش را قبول کرده است.

 

و همچنین از حافظ ابوالحسن تواتر احادیث مهدی را «حافظ ابن حجر» در کتاب «تهذیب التهذیب» در ترجمه «محمد بن خالد الجندی» نقل نموده بدون اعتراض او را پذیرفته چنانچه صاحب کتاب فتح الباری تواتر را نقل کرده و پذیرفته است.

 

و از جمله علمای بزرگ که تواتر اخبار مهدی را قبول نموده جلال الدین سیوطی است که در باب نزول عیسی بن مریم علیه السلام در آخرین جز کتاب «العرف الوردی» تواتر اخبار مهدی را از حافظ ابوالحسن نقل کرده و اعتراض ننموده است.

 

و شخصیت دیگری به نام «مرعی بن یوسف» تواتر اخبار مهدی را در کتاب خود به نام «فوائد الفکر فی ظهور المهدی المنتظر» از حافظ ابوالحسن نقل کرده و پذیرفته است و نیز صدیق حسن در کتاب خود «الاذاعه لما کان و ما یکون بین یدی الساعه» تواتر را از حافظ ابوالحسن نقل کرده و مدعای او را پذیرفته است.

 

2 ـ از دیگر شخصیت هایی که احادیث وارده را در مورد مهدی در حد تواتر می داند «شیخ محمد برزنجی» (متوفای 1103 هـ ق ) است که در کتاب خود «الاشاعه لا شراط الساعه» می گوید: «باب سوم در بیان علامات و نشانه های بزرگی است که بعد از وقوع آنها قیامت به پا می شود و این نشانه ها زیاد است که از جمله آنها ظهور مهدی است که اولین نشانه های بزرگ است.»

 

بعد توضیح می دهد: «آگاه باش که احادیث وارده در مورد مهدی با اختلاف عبارات و تعابیری که در آنها هست بی نهایت زیاد است.»

 

بعد می گوید : «آنچه در روایات کثیره صحیحه آمده، مهدی از اولاد فاطمه است»، و مطلب را ادامه می دهد تا می گوید «به تحقیق روشن شد بر شما اینکه روایاتی که دلالت می کند بر وجود مهدی و خروج وی در آخر الزمان و اینکه مهدی از عترت پیامر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و از اولاد فاطمه است در حد تواتر معنوی است و معنی ندارد کسی این همه روایات را منکر شود.»

 

خلاصه در آخر کتاب خود در ختم بیانش بعد از اشاره به بعضی اموری که در آخر الزمان پیش خواهد آمد، می گوید : «نهایت چیزی که توسط اخبار صحیح کثیر و مشهور که در حد تواتر معنوی است، ثابت گردیده وجود امارات و علامات بزرگ است در آخر الزمان که از جمله آنها بلکه اول آنها خروج مهدی علیه السلام است که از اولاد فاطمه رضی الله عنها می باشد و زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود بعد از اینکه پر از ظلم و جور شده باشد.»

 

3 ـ عالم و دانشمند دیگری که بیان داشته احادیث مهدی در حد تواتر است، «شیخ محمد سفارینی» (متوفای 1188 هـ ق) می باشد که در کتاب «لوامع الانوار البهیه» می گوید : «روایاتی که دلالت بر خروج مهدی دارد زیاد است حتی به حد تواتر معنوی رسیده و آنقدر شایع و مشهور بین علمای اهل سنت است که جز معتقدات آنها محسوب می گردد،» و به دنبال آن بعضی از آثار و احادیث مربوط به خروج مهدی را ذکر می کند و نام بعضی از صحابه را که احادیث مهدی را نقل نموده اند بیان می دارد.

 

سپس می گوید : «روایات مهدی که از اصحاب رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده و من نام بعضی را بردم و بعض دیگر را نبردم و همچنین از تابعین به صورت متعدد نقل گردیده که مجموع آنها مفید علم قطعی و یقینی است.

 

پس ایمان به خروج و ظهور مهدی واجب است چنانچه این مطلب نزد اهل علم و دانش ثابت بوده و در جمله عقاید اهل سنت و جماعت مندرج است.»

 

4 ـ و نیز از علمای بزرگی که روایات مهدی را در حد تواتر می داند، «قاضی محمد بن علی شوکانی» (متوفای 1250 هـ ق ) می باشد که وی صاحب تفسیر مشهوری است و مولف، کتاب نیل الاوطار و کتاب دیگری دارد به نام «التوضیح فی تواتر ما جا فی المهدی المنتظر و الدجال و المسیح» که قبلا هم به این کتاب اشاره رفت.

 

در کتاب مزبور می گوید : «روایاتی که در مورد مهدی وارد شده و امکان وقوف بر آنها هست، پنجاه روایت است که در بین آنها روایات صحیح، حسن و نیز ضعیفی هست که ضعف آن جبران شده است.»

 

بنابراین روایات وارده در خصوص مهدی بدون شک متواتر است و چگونه متواتر نباشد و حال آن که روایات کمتر از پنجاه را در همه اصطلاحات مورد قبول در اصول، متواتر توصیف می کنند.

 

و اما آثار وارده از صحابه رضی الله عنهم که در آنها به نام مهدی علیه السلام تصریح شده، جدا زیاد است و برای آن حکم رفع است و در مقابل این همه روایات صریح که دلالت بر ظهور مهدی دارد با سلیقه و اجتهاد سخن گفتن و منکر آن شدن سزاوار نیست (زیرا اجتهاد در مقابل نص باطل است).

 

بعد شوکانی در کتاب مذکور در مسئله نزول مسیح علیه السلام می گوید : «ثابت گردیده که احادیث وارده در مورد مهدی منتظر، متواتر است چنانچه احادیث وارده در خصوص دجال و نزول عیسی بن مریم علیه السلام متواتر است.»

 

5 ـ و از جمله علمایی که مدعی تواتر اخبار مهدی شده «شیخ صدیق حسن القنوجی» (متوفای 1307 هـ ق ) می باشد که در کتاب خود «الاذاعه لما کان و ما یکون بین یدی الساعه» می گوید : «روایات وارده در مورد مهدی با اختلافی که در آنها هست از نظر تعبیر و عبارات جدا زیاد است و به حد تواتر معنوی می رسد که این قبیل روایات در سنن و غیر سنن از کتب اسلامی از قبیل معاجم و مسانید آمده است.»

 

تا آنجا که می گوید : «بی شک مهدی در آخر الزمان خروج خواهد کرد بدون اینکه سال و ماه خروجش مشخص شود زیرا اخبار در ظهور مهدی مواتر است و جمهور امت اسلام خلفا عن سلف بر آن اتفاق نظر دارند مگر عده قلیلی که مخالفت آنها ارزشی نداشته و قابل اعتنا نیست.»

 

سپس اضافه می کند «معنی ندارد کسی شک کند در امر این شخصیت فاطمی موعود منتظر که این همه دلایل و احادیث بر وجود و ظهور ایشان اقامه گردیده است. و بلکه انکار آن جرئت و جسارت بزرگی است در مقابل روایات مستفیض مشهوری که در حد تواتر است.»

 

6 ـ و همچنین از کسانی که تواتر احادیث مهدی را نقل نموده، شخصی است از علمای متاخرین به نام «شیخ محمد بن جعفر کتانی» (متوفای 1345 هـ ق ) که در کتاب خود به نام «نظم المتناثر من الحدیث المتواتر» که می گوید : «به تحقیق ذکر کرده اند که نزول حضرت عیسی علیه السلام ثابت است چه در کتاب، چه در سنت و چه به اجماع»

 

سپس ادامه می دهد که روایات وارده در خصوص مهدی منتظر متواتر است همچنان که روایات وارده در مورد دجال و عیسی بن مریم در حد تواتر است.  

                                                     "صلوات"
۱۵بهمن

باسلام: برای جمع آوری این مطالب زمان قابل توجهی صرف شده است!!

لطفا با دقت مطالعه کنید،تمام قسمت ها را پیگیری کنید و مارا از نظرات خود محروم نکنید!


کتاب «عقیده اهل السنة والاثر فی المهدی المنتظر» که تقریر درس استاد شیخ عبدالمحسن العباد از علمای اهل تسنن و صاحب کرسی در دانشگاه های کشورهای عربی است، اخیرا به فارسی ترجمه و تحت عنوان مهدی منتظر از دیدگاه اهل سنت منتشر شده است. نویسنده محقق و فاضل، در این جزوه، مباحث تحقیقی ارزشمندی را در ضمن 10 عنوان مطرح کرده که پیرامون مهدی علیه السلام و جایگاه اسلامی این عقیده اسلامی است. وی مطالبی از جوامع روایی اهل سنت و اسامی صحابی پیامبرگرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم ) که روایات و احادیثی درباره مهدی علیه السلام از آن بزرگوار نقل کرده اند و همچنین نام علمایی که قائل به تواتر اخبار در مورد امام مهدی هستند را آورده است.

 

این جزوه توسط حجت الاسلام والمسلمین سید هادی خسروشاهی و اخیرا توسط آقای حسن طاهری پورهمدانی به فارسی برگردانده شده و به همت انتشارات شبر منتشر گردیده است.فشرده ای از این کتاب را در زیر ملاحظه می کنید:

 

از جمله امور و حوادثی که در آینده به وقوع پیوسته و در آخرالزمان به هنگام نزول عیسی علیه السلام از آسمان به سوی زمین تحقق پیدا می کند خروج مردی از اهل بیت نبوت از اولاد علی بن ابی طالب رضی الله عنه است که اسم ایشان مطابق اسم جد بزرگوارش رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) است اجمال عناوین به این ترتیب است:

 

الف ـ ذکر اسامی آن عده ازاصحاب پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم ) که مستقیما از شخص آن حضرت احادیث مهدی را نقل نموده اند.

 

ب ـ ذکر اسامی علما و پیشوایانی که احادیث و آثار وارده در شان مهدی علیه السلام را استخراج و در کتب خود وارد نموده اند.

 

ج ـ ذکر اسامی علمایی که در مورد مهدی علیه السلام کتاب مستقلی نوشته اند.

 

د ـ ذکر نام آن دسته از علمایی که حکایت و ادعا نموده اند که احادیث وارده درخصوص مهدی علیه السلام در حد تواتر است و نقل کلامشان در این رابطه.

 

هـ ـ بیان احادیثی که در صحیحین وارد شده و مربوط به مهدی علیه السلام می شود.

 

و ـ بیان بخشی از احادیثی که در شان مهدی علیه السلام در غیر صحیحین از کتب علما وارد شده با بررسی اساتید بعضی از آنها.

 

ز ـ ذکر نام بعضی علمایی که احتجاج به احادیث مهدی کرده اند با اعتقاد به موجب آن و بیان کلامشان در این خصوص.

 

ح ـ ذکر نام بعضی از افرادی که از آنها حکایت می شود انکار احادیث مهدی یا تردید در آن احادیث و رد کلام آنها به اختصار.

 

ط ـ ذکر بعضی مواردی که ممکن است کسی تصور کند آنها با احادیث وارده در مورد مهدی تعارض دارد و بیان جواب آنها.

ی ـ اختتام کلام.

 

اما مطلب اول یعنی اسامی آن عده از صحابی که احادیث مهدی را از رسول اکرم روایت کرده اند بیست و شش نفرند به این ترتیب :

 

1 ـ عثمان بن عفان رضی الله عنه .

 

2 ـ علی بن ابی طالب رضی الله عنه .

 

3 ـ طلحه بن عبیدالله رضی الله عنه .

 

4 ـ عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه .

 

5 ـ حسین بن علی رضی الله عنه .

 

6 ـ ام سلمه رضی الله عنها .

 

7 ـ ام حبیبه رضی الله عنها .

 

8 ـ عبدالله بن عباس رضی الله عنه .

 

9 ـ عبدالله بن مسعود رضی الله عنه .

 

10 ـ عبدالله بن عمر رضی الله عنه .

 

11 ـ عبدالله بن عمرو رضی الله عنه .

 

12 ـ ابوسعید خدری رضی الله عنه .

 

13 ـ جابربن عبدالله رضی الله عنه .

 

14 ـ ابوهریره رضی الله عنه .

 

15 ـ انس بن مالک رضی الله عنه .

 

16 ـ عماربن یاسر رضی الله عنه .

 

17 ـ عوف بن مالک رضی الله عنه .

 

18 ـ ثوبان مولی رسول الله رضی الله عنه .

 

19 ـ قره بن ایاس رضی الله عنه .

 

20 ـ علی الهلالی رضی الله عنه .

 

21 ـ حذیفه بن یمان رضی الله عنه .

 

22 ـ عبدالله بن حارث بن حمزه رضی الله عنه .

 

23 ـ عوف بن مالک رضی الله عنه .

 

24 ـ عمران بن حصین رضی الله عنه .

 

25 ـ ابوالطفیل رضی الله عنه .

 

26 ـ جابرالصدفی رضی الله عنه .

 

و چون احادیث و روایات کثیر و مستفیض از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم ) که مورد قبول و اعتقاد امت اسلامی است دلالت بر ظهور مهدی علیه السلام دارد موضوع بحث و تحقیق را در این خصوص قرار داده است زیرا :

 

اولا : احادیث وارده در مورد مهدی در صحیحین به صورت تفصیل نیامده بلکه به نحو اجمال بیان گردیده ولی در غیر صحیحین روایاتی نقل شده که مفسر و مبین آن احادیث مجمل در صحیحین می باشد. بنابراین ممکن است کسی تصور کند این وضع (عدم تفصیل آن در صحیحین ) از شان موضوع و روایات وارده در مورد مهدی کاسته و ارزش آن را پایین آورده است.

 

ولی این خطا و اشتباهی واضح بیش نیست زیرا که روایات صحیح و حسن که در غیرصحیحین آمده بدون هیچ شکی مورد قبول و اعتماد اهل حدیث است.

ادامه دارد......

۱۵بهمن



در مدح مولای متقیان علی(ع)


مرغ دل از عشق دوست بار دگر پر گرفت...نوحه گر نغمه خوان عاشقی از سر گرفت

مرغک افسرده حال نام علی چون شنید...رنگ دگر یافت و جلوه دیگر گرفت

زمزمه آغاز کرد مدح علی ساز کرد...بانگ علی یا علی در همه جا در گرفت

خسرو اندیشه تاخت سوی دیار نجف ...بوسه بر آن خاک زد مشتی از آن برگرفت 

بوسه زد و بو کشید نعره زد و هو کشید...پای فراتر نهاد دست فراتر گرفت

حال خوش از دیدن بارگه دوست یافت...بوی خوش از تربت فاتح خیبر گرفت

چشم تمنا گشود چهره حیدر بدید ...دست تولا زد و دامن حیدر گرفت

بی خبر از خویش شد عاشق و درویش شد ...جان برهش داد و دل از دو جهان بر گرفت

نیک سرانجام شد مست زیک جام شد ...کز کف مولای خویش ساقی کوثر گرفت

شاه نجف شیر حق حجت مطلق علی...آنکه از او دین حق زینت و زیور گرفت

تیغ دو پهلوی او قوت بازوی او...تاج ز خسرو ستاند،باج ز قیصر گرفت

برش شمشیر او غرش چون شیر او...رشته لشکر گسست زهره ز لشکر گرفت

گاه به لطف سخن راه به کافر نمود...گاه به تیغ دودم کفر ز کافر گرفت

هر چه که باید شنید از لب قرآن شنید...هر چه که باید گرفت از کف داور گرفت 

کیست به غیر از علی نیست به غیر از علی ...آنکه ز پروردگار نام غضنفر گرفت

سرور آزادگان سر خط آزادگی...روز ازل از کف خالق اکبر گرفت

اوست که پا بر سر دوش محمد نهاد...اوست که جا بر سر دوش پیمبر گرفت

اوست که چون بت شکست بر سر بتگر شکست...اوست که چون ره گرفت بر بت و بتگر گرفت

مسلم اگر دادخواه،کافر اگر بی گناه...چون به قضاوت نشست هر دو برابر گرفت

چاره بتدبیر کرد تکیه به شمشیر کرد...داد ستمدیده داد ره به ستمگر گرفت

نیست ز نامش جدا نام حبیب خدا...چشم جهان بین عقل ایندو برادر گرفت 

مایه دین مصطفی پایه دین مرتضی...چهره دین زین دو تن نقش دو پیکر گرفت

عاشق روی رسول مست ز بوی رسول...آنکه به جای رسول جای به بستر گرفت

یا علی مرتضی جان و دل از تو رضا ...در دل و در جان من عشق تو یکسر گرفت

پاک شود از گناه هر که چو من رو سیاه...دست زد و دامنت در صف محشر گرفت

گشت دوا درد او گرم دم سرد او ...هر که ز نامت شبی ذکر مکرر گرفت 

من که غلام توام عاشق نام توام ...عشق تو تاب از تن عاشق مضطر گرفت

زندگی (اردلان)اول و آخر نداشت...در دل من عشق تو اول و آخر گرفت

"صلوات"
۱۳بهمن

یا راکبا قف بالمحصب من منى              و اهتف بساکن خیفها و الناهض

سحرا إذا فاض الحجیج إلى من              فیضا کملتطم الفرات الفائض

إن کان رفضا حب آل محمد                   فلیشهد الثقلان أنی رافضی

ای راکب! برو در بالای مِنا بایست و وقتی سیل جمعیت حاجیان به طرف منا سرازیر شود، در آنجا این را به حاجیان اعلام کن: اگر محبت آل پیامبر، نشانه رفض باشد، تمام جن و إنس شهادت بدهند که منِ شافعی، رافضی هستم.

و همچنین:

إذا فی مجلس ذکروا علیا           و سبطیه و فاطمة الزکیة

یقال تجاوزوا یا قوم هذا            فهذا من حدیث الرافضیة

هربت إلى المهیمن من أناس       یرون الرفض حب الفاطمیة

على آل الرسول صلاة ربی         و لعنته لتلک الجاهلیة

. . . . .

یا أهل بیت رسول الله حبکم        فرض من الله فی القرآن أنزله

کفاکم من عظیم الفضل أنکم         من لم یصل علیکم لا صلاة له

اگر در یک مجلسی، علی و دو فرزندش حسن و حسین و فاطمه را یاد می‌کنیم،

به ما می‌گویند این حرف‌ها را کنار بگذارید و این، حرف رافضی‌هاست.

من به خداوند پناه می‌برم از مردمی که عشق به فاطمه را، علامت رفض می‌دانند.

درود خدای من بر آل پیامبر باد و لعنت حق بر این نادانان و جاهلان.

ای اهل بیت پیامبر! محبت شما یک امر واجبی است که خداوند در قرآن آن را دستور داده است.

قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى (سوره شوری/آیه23)

                                               صلوات یادتون نره!!!

تفسیر الرازی، ج27، ص166 - تاریخ مدینة دمشق لإبن عساکر، ج9، ص20 - سیر اعلام النبلاء للذهبی، ج10، ص58 - الإنتقاء فی فضائل الثلاثة الأئمة الفقهاء لإبن عبد البر، ص90 - تاریخ الاسلام للذهبی، ج14، ص337 - الوافی بالوفیات للصفدی، ج2، ص125

 تفسیر روح المعانی، ج25، ص32

۱۳بهمن

شیخ‌رضا طالبانی از شاعران کردزبان اهل سنت در مورد واقعه  کربلا سروده‌هایی دارد که شعر زیر یکی از آنهاست؛

لافت از عشق حسین است و سرت بر گردن است! 

عشق بازی سر به میدان وفا افکندن است

گر هوا خواه حسینی، ترک سر کُن چون حسین 

شرط این میدان به خون خویش بازی کردن است

از حریم کعبه کمتر نیست دشت کربلا 

صد شرف دارد بر آن وادی که گویند ایمن است

ایمنُ و اِی من فدای خاک پاکی که اند آن 

نور چشم مصطفا و مرتضا را مسکن است

زهره زهر انگبین خاتم خیر الورا 

زور و زهره، مرتضا و حیدر خیبر کَن است

سنی ام، سنی، و لیکن حب آل‌مصطفی 

دین و آیین من و آباء و اجداد من است

شیعه و سنی ندانم، دوستم، هر که را با او دوست باشد 

دشمنم آن را که با او دشمن است
۰۸بهمن

سخنان امام خمینی(ره) با هیئت سوری!

عنوان: منشأ ضعف در مسلمین و فساد در ممالک اسلامی حکومت‌های آنهایند
تاریخ: ۱۳۵۸/۰۵/۲۴
محل: قم
موضوع: منشأ ضعف در مسلمین و فساد در ممالک اسلامی حکومت‌های آنهایند
مناسبت:  
حضار: هیأتی از مقامات کشور سوریه، آقایان: عبدالحلیم خَدام (معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه)، احمد اسکندر (وزیر اطلاعات)، محمد العماری (وزیر اقتصاد و تجارت خارجی)، کاردار سفارت سوریه و تنی چند از مقامات آن کشور.
 

بسم اللّه‌ الرحمن الرحیم

وحدت مسلمانان، مانع بهره‌برداری دشمنان اسلام

سلام مرا به رئیس جمهور[۱]برسانید و از ایشان تشکر کنید نسبت به ما عواطف دارند.

امیدوارم که مسلمین و ملت‌های اسلامی همان طور که دستور اسلام و قرآن مجید است با هم برادر باشند و نسبت به دشمنان انسانیت[و]کشورهای اسلام، با شدت و قدرت رفتار کنند. و این حاصل نمی‌شود الاّ به اینکه از اختلافات جزئی، که بین دولتها هست، دست بردارند و مثل برادر هم باشند. این اختلاف موجب بهره‌‌برداری دشمنهای اسلام و مسلمین است. باید از این بهره‌برداری جلوگیری بشود به وحدت اسلامی و اینکه همه در تحت لوای اسلام و قرآن مجید مجتمع بشوند؛ زیرا آنطور که قرآن دستور داده است: «رُحَماء» بینهم و «اشدّاء» بر کفار[۲]باشد. در اسلام اساساً نژاد مطرح نیست، عربی و عجمی و سایر گروه‌ها ابداً مطرح نیست. اسلام برای تربیت انسان آمده است، مطلب در برنامۀ اسلام، انسان است و تربیت انسانی. آنچه مطرح است تقوا و اخوت بین مسلمین و دوستی و رفع اختلافات است.

اتفاق بر اسلام؛ سیرۀ پیامبر و اصحاب وی

و اگر مسلمین بخواهند این عزت و عظمتی را که در صدر اسلام بین پیغمبر اکرم و اصحاب بود و سایر اقشار مسلمین، آن سیره را متابعت کنند تا اینکه عظمت خودشان را بیابند، آن سیره همان اتفاق بر اسلام[است]که قدرت مافوق طبیعت می‌آورد، و شجاعت مافوق الطبیعه. آنچه که ملت ما، با اینکه در حال ضعف و تشتت بود دریافت، همین مطلبی بود که در صدر اسلام مسلمین دریافته بودند؛ اتکا به ایمان و اسلام و وحدت کلمه. جوانهای ما در حال انقلاب و حالا هم باز تقاضا می‌کنند که ما دعا کنیم تا آنها شهید بشوند. این تحول بزرگی که به ارادۀ خدای تبارک و تعالی در این ملت پیدا شد موجب پیروزی آنها بر یک قدرت شیطانی بزرگ که پشتیبان او همۀ ابرقدرت‌ها بودند گردید. و این پیروزی از خدای تبارک و تعالی و عنایات خاصۀ او بود. و من امیدوارم که این اخلاق در ملت ما باقی بماند؛ و همۀ ملتها و مسلمین همین اخلاق را و همین سیره را داشته باشند تا عظمت صدر اسلام را بازیابند.

راه علاج قطعی مشکلات کشورهای اسلامی

برای من یک مطلب به شکل معماست و آن این است که همۀ دوَل اسلامیّه و ملت‌های اسلام می‌دانند که این درد چیست، می‌دانند که دستهای اجانب در بین است که اینها را متفرق از هم بکند، می‌بینند که با این تفرقه‌ها ضعف و نابودی نصیب آنها می‌شود، می‌بینند که یک دولت پوشالی اسرائیل در مقابل مسلمین ایستاده ـ که اگر مسلمین مجتمع بودند، هرکدام یک سطل آب به اسرائیل می‌ریختند او را سیل می‌برد ـ مع‌ذلک در مقابل او زبون هستند. معما این است که با اینکه اینها را می‌دانند ، چرا با علاج قطعی، که آن اتحاد و اتفاق است روی نمی‌آورند؟ چرا توطئه‌هایی که استعمارگرها برای تضعیف آنها به کار می‌برند، آنها توطئه‌ها را خنثی نمی‌کنند؟ آیا این معما چه وقت باید
حل شود؟ و پیش کی باید حل بشود؟ این توطئه‌ها را کی باید خنثی کند غیر از دولتهای اسلام و ملتهای مسلمین؟ این معمایی است که شما اگر جوابی دارید و حل کردید این معما را به ما هم تذکر بدهید.

ضعف مسلمین از حکومت‌های آنهاست

میل داشتم که این حقیقت را از شما بشنوم، و این حقیقتی است که ما هم بر او مطلع هستیم که هرچه ضعف در مسلمین و فساد در ممالک اسلامی است، از حکومت‌هاست. حکومتها به واسطۀ خودخواهی که دارند مع‌الأسف برای اجانب به طور نوکری عمل می‌کنند و برای ملت خودشان آقایی می‌کنند، و تمام مفاسد را همین نوکری و آقایی در ممالک مسلمین ایجاد کرده است؛ و راه حل همان است که شما گفتید، راه حل اینها به دست ملت است.

ملتها باید دولت‌هایی که بر خلاف مصالح اسلامی و مصالح ملتها عمل می‌کنند با آنها همان معامله کنند که ملت ایران با شاه مخلوع کرد. و اگر این مطلب در آنجاهایی که دولتها بر خلاف مسیر ملتها عمل می‌کنند عمل بشود، حل مشکلات می‌شود و دست اجانب از ممالک اسلامی کوتاه می‌شود. و من از خدای تبارک و تعالی مسئلت می‌کنم که یا حکومت‌ها را بهوش بیاورد که موافق اسلام و مصالح مسلمین عمل کنند؛ یا ملتها را بر آنها غلبه بدهد که آنها را قلع و قمع کند.

[عبدالحلیم خدام گفت: از حضرت امام نهایت تشکر را دارم که چنین فرصتی را به اینجانب عنایتفرمودند تا بتوانیم فرمایشات معظم له را به حضرت حافظ اسد ـ رئیس جمهوری ـ بازگو کنم. حافظاسد با علاقۀ فراوان و شوق بسیار، امید به ملاقات حضرت آیت‌اللّه‌ در دمشق را دارد. برای ملت ایران و شخص آن حضرت آرزوی سلامت و سعادت را می‌نمایم.]

من از ایشان و شما تشکر می‌کنم و سعادت همه را از خدا می‌‌خواهم؛ و غلبۀ شما را بر اسرائیل و فتح قدس را از خدای تبارک و تعالی آرزو می‌کنم.

والسلام علیکم و رحمة‌اللّه‌ و برکاته

 
۱- حافظ اسد، رئیس جمهور سوریه.
۲- اشاره است به آیۀ ۲۹ سورۀ فتح.

۲۹دی

«سر عظیم»

از نور جمال تو، زمین زیبا شد

از دیدن تو، کل جهان شیدا شد

 

خورشید، برای دیدنت کرد طلوع

در عرش و فلک، ولوله‌ای پیدا شد

 

مه روی چو ماه تو، تماشا می‌کرد

از حال تو ماه هاشمی، جویا شد

 

آن لحظه ستارگان مشوش بودند

یک گل به وجود آمده و مولا شد

 

از سطوت تو، کاخ مدائن لرزید

در کاخ ستم، قیامتی برپا شد

۲۰دی

مورد داشتیم کلاغه تو کلیپسه دختره لونه درست کرده بوده , اشتباهی فکر کرده بوده درخته

 

°°°°°°°°°مورد داشتیم°°°°°°°°°

 

مورد داشتیم:
 دختره رفته مهمونی , تا اومده از تو چکمش بیاد بیرون مهمونی تموم شده !

 

°°°°°°°°°مورد داشتیم°°°°°°°°°

۲۲مهر



نظامی زن انگلیسی که پس از بازگشت از ماموریت خود در عراق، فرزندش را در آغوش می فشارد.


آهای سرباز، آهای مادر!...
گریه کن، تو حق داری گریه کنی. شاید ماهها و سالهاست که فرزندت را ندیده ای.
فرزند دلبندت را. کودک معصومی که تاب دوری مادر نداشته و حتماً از تو بیشتر، برایت دلتنگی می کرده.
گریه کن سرباز، گریه کن تا سبک شوی...
گریه کن، بخاطر گوهر مادری که از تو ستانده اند، و در عوض تو را مفتخر! کرده اند به این لباسها.
این لباسها که اصلاً به قامت تو سازگار نیست...
گریه کن که تاج زن بودن از سرت افتاده...
گریه کن که هیچ لذتی به پای مادری نمی رسد و تو را محروم کرده اند، ذائقه ات را خراب کرده اند...ا

اما
من چند حرف دیگر با تو دارم سرباز...
تو مادری، حق داری بچه ات را دوست داشته باشی... حق داری برایش دلتنگ شوی...ا

سوالی از تو دارم :
این کودک را می شناسی؟



می بینی پدرش با چشمان بسته، چگونه صورتش را لمس میکند؟

می بینی چگونه کفشهایش را درآورده تا در آغوش پدر، گم شود ؟
این پدر یکی از زندانیان تو و دوستان توست در عراق...
چه میشد اگر اجازه میدادی این پدر، بچه اش را ببیند؟
فکر کردی فقط خودت به فرزندت عشق می ورزی؟



این دختر را چطور؟


حتماً او را دیده ای...
در کوچه پس کوچه های بصره... پای برهنه می دوید و خنده کودکانه ای بر لب داشت...
الان به نظرت لکه های سرخ روی لباسش، نقش گلهای سرخ است یا رد پائی از خون تازه ؟
یا لکه های قرمز روی زمین، گلبرگهای پرپر شده گلهای پیراهن اوست؟
صورت ظریف او را با اسلحه ای که در کنارش به دست گرفته ای چه کار؟
ببین چه گریه ای میکند؟ چه خونی از صورتش جاری است؟
این رنگین تر است یا خون فرزندت که اینچنین در آغوشش کشیده ای؟
حال این دخترک را خوب ببین. نتیجه کارتو وهمکاران توست و تا ابد با شما خواهد ماند.
این است آنچه برای این دختر و مردمش هدیه برده ای...ا

این پدر را میشناسی؟


دارد به چه حالی، جسم بی جان دخترش را میگذارد کنار بقیه جنازه ها.
یادت هست؟ همین چند شب قبل، خانه شان را بمباران کردید.
تو و همقطارانت.

این را چطور؟



این اما مال افغانستان است.

شاهکار قدیمی تر شما.
اما مگر زخم این پدر کهنه می شود؟
این هم کادوی یکی دوسال قبل توست برای کوکان افغان.........ا

از این دست اگر بخواهم برایت بیاورم، بسیارست...
سردشت ، حلبچه ، قانا... صبرا و شتیلا... و ....فلسطین و ....ا

...............
...............
...............

گریه کن سرباز
گریه کن، اما نه فقط برای دلتنگی فرزندت ...
شاید نپذیری، اما من در گریه های تو هیچ عاطفه ای نمی بینم سرباز!
گریه کن برای انسانیتی که در زیر پای تو و رهبرانت لگد مال شده...
گریه کن برای عاطفه ای که در وجودت مرده...
گریه کن برای شرف و آزادگی که از دست داده اید...ا

با تشکر ازآقای حسنوند.

قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ . . . ۶ ۷ ۸ بعدی